متن آهنگ نبض غم از سوگند

دستم رو نبض غم بود هرچند که سخت بود واسم از چنگ منظور
رفت گرچه از دور من یه سرابی دیدم و من گرچه کم نور
قلب من گم بود در به منظور جوش آورد و روی طاقتو حلقه زد زود
اما ترس از جون واسه اونایی که بودن فقط غرق در پول
باعث که یهو آرزوهام غرق شه در اون
چرا چون حرفام نبوده باب تبع دندون
میگی یه چی بخونم که واست حل شه انگور
شیشو هشت خوبه یا برای قندت ور بود
دیگه ام بچه ام خوب میتونه بفهمه فرق مردو از دور
شما مغزو با انگشت میزنین به بدنو
ما حرفو از توش میکشیم بیرونو میدیم دست خرگوش
هنوز نکشیده میبینی یارو مسته از بوش

حس سرد انتظار تو شبای سوت و کور طعم تلخ بی کسی از پلای بی عبور

دق بده صدام واسه ابرای دلت که بارونیه همیشه و حق داره بگه
از بوی غربتی که رو تن میمونه پس توی ظلمتی سوگند تو شب میخونه
چون که آسمونه سیاس نزار بشم دیوونه توی جایی که من هستم حتی روزم بی نوره
سرم پایینه و میبینم تو جلو روم میای میدونم کاسه چشم ما تو پر خون میخوای
تحمل عقده های دلت آسون نیست وقتی که از عرشش مات و مثل بارون خیس
ستایش میکنی منو چون دست به قلمم تلاش من تو دنیا فقط بود کسب هدفم
تو هم مشکل شده واست نفس کشیدن باید سنگ باشی واسه به هدف رسیدن
حتی طعنه حرفم برات باورش سخته چون که فقط میدونی زندگی آخرش مرگه

موج غربت توی شب مثل کوهه سنگ دلم پره خالی شده باز خواهش دستای من

حرفای دلم دلیلش بغض گلومه هیچوقت مرهمی روی زخمای کهنه نبوده
چون که تمامی رویاهامو خورده زمونه دیگه کسیو نداری و یه مرده پهلوته
میخوای زنده نباشی و این حکمت حرومه پسر نزار بزنن به تنت مهر نبودت
چون که میخوام با حرفام باز کنم قفل درونت بگو کی تو سختیا کسی گفت نگرونه
تو هم غصه نمونه چشماتو باز کنی کاش طوری زندگی کنی احساسو ناز کنی
حق داری بگی یکم سخته ولی خب منم نصف روزای زندگیم بد سپری شد
اما سطل غمی رو ک من روبروم بود قبل اینکه زمین بخورم من با دلم زود خوردش کردم
و پس رو پام موندم حالا دیگه خدا پشتمه و روزام خوبتر

میزنی بغض صدا توی این گرد و غبار از همه ثانیه ها توی غربت بیقرار