Dariush Do Mosafer Download Music
پخش آنلاین آهنگ
دو مسافر بر در دو رهاتر در باد از غزل افتاده فرصتی بیفریاد
چشمم این نابترین لحظه را میبوسد زن به من میگوید باش تا نان بپزد
من به زن میخندم زن به من میخندد بینفس بیسایه بیصدا میسوزد
زن به شب میماند شب به آوازی دور غزلی از شبنم رختی از پوست نور
زن مرا میگوید غیبت سردی بود خاک بیعشق باد خاک ولگردی بود
زن مرا میرقصد زن مرا میپرسد زن مرا میخواند زن مرا میفهم
من به زن میگویم خانهات یادم هست
وقت خوب گریه شانهات یادم هست
زن مرا میبوسد این تویی آری تو خواب و بیداری تو
این تویی باز از نو خواب و بیداری تو این تویی باز از نو
دست زن زیبا نیست دست زن نایاب است
دست زن میروید شب شب مهتاب است
زن مرا میرقصد زن مرا میپرسد
زن مرا میخواند زن مرا میفهمد
من به زن میگویم خانهات یادم هست
وقت خوب گریه شانهات یادم هست